سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 4
کل بازدید : 78644
کل یادداشتها ها : 27
خبر مایه



دیدن یک معلم قدیمی امروز برایم خاطرات گذشته را زنده کرد البته نه خاطراتی چندان خوب را،من آدم کینه ایی نیستم ولی آنچنان نفرتی از این معلم پرورشی توی دلم بود که بعد گذشت ای همه سال نتونستم با صمیمیت با اون روبرو بشم ،این خانم در دوران دبستان ما معلم پرورشی بود که انگار از سوی خدا به او وحی شده بود که تمام ما را در آن دوران تبدیل به بهترین بنده های خدا کند از تمام بچه ها امتحان نماز گرفت و هر کدام که بلد نبودیم و یا حتی کوچکترین اشتباه داشتیم به عنوان دشمن خدا به بقیه بچه ها معرفی میشدیم که از شانس بد من هم در دسته دوم بودم آخه شما حساب کنید بچه سوم یا چهارم دبستان چطور میتونه به زبان فصیح عربی اون کلمات رو تلفظ کنه؟ این منجی عالم !!همه ما رو مجبور کرد که یک ساعت بیشتر از مدت زمان در مدرسه بمانیم  و تحت نظر خانم به تعلیمات دینی بپردازیم در دوران حکومت این خانم پوشیدن جوراب و مانتو رنگی ممنوع و جزء جرایم غیر قابل گذشت بود  من که تمام این حالات فعلی  روحیم رو منتسب به اعمال او میدانم خجالتی بودن مفرط منزوی بودن و عدم علاقه به رنگهای شاد و...و جالبتر این که علت مراجعه ایشون به دادگاه به خاطر برادرزاده شان بود که به جرم شرب خمر(استعمال مشروب)برایش حد بریده بودند !!!!!  تازه خنده دار آنکه با اون تحکم همیشگی از من پرسید تو رو برای چی اوردند!!!خیلی دلم میخواست یک جوری انتقام اون دوران رو که میتونست بهترین دوران زندگیم باشه از او میگرفتم
من خودم 2 سال دبیر فلسفه و منطق بودم و به چشم خودم تفاوتهای میان گذشته و امروز رو دیدم دختران با چهر هایی آرایش کرده و مانتو هایی رنگارنگ و موهایی که به انواع مدلها آراسته، در سر کلاس هم تمام مدت تنها تفکرشان مرد رویایاهایشان بود که سوار بر اسب چشم انتظارش بودند و به تنها علتی که به مدرسه نمی آمدند درس بود در حقیقت مدرسه بهانه ایی بود برای فرار از خانه و قرارهای بیرون از خانه و جالبتر آنکه بعد از اتمام مدرسه بیشترشان قابل شناسایی نبودند !!! نمیدونم شاید سرانجان آن همه تنبیه و سخت گیری ها همین باشد ؟ در خاطرات دکتر کزازی خواندم که در سفری به اسپانیا از فساد در اسپانیا نالیدند و دوستشان برایش توضیح دادند که به علت فشارهای دوران حکومت فرانکو (زمامدار سابق اسپانیا) ما امروز به این مرحله رسیده ایم   متاسفانه فرهنگ ما ایرانیان   فرهنگ افراط و تفریط است و عادت داریم با هر پدیده نوینی به مخالفت بپردازیم  شاید علت تمام این افراط و تفریط در مواردی همچون پاکدشت و خفاش وشب و موارد دیگر نمود پیدا کرده است

از همه دوستان که به نوعی در آن دوران ...اصلا نمیدونم اسمش رو چی بذارم افسردگی ،دلتنگی و یا ...بهرحال در اون دوران همراهم بودند ممنونم و امیدوارم به زودی زود جبران کنم و خوشحالم که دوستان خوبی مثل شما دارم
 
بچه های خوزستانی این مطلب رو حتما بخونند البته درستی و یا غلط بودنش رو نمیدونم


تست   




طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ